مرگ این بار
با قواعد هندسی اش آمده بود!
با تراشه هایی از مرمر
گرانیت و کنگلومارای بختیاری
آمده بود تا افعال امر را
در سلول های متافیزیکی اش
تصریف نماید!
و ما از رعشه ی گرسنگی
تن
به عشق بازی سپرده بودیم
در سایه سار امن ملک الموت؟!
نه اورسلا!
نه!
دنیا تعبیری
جز تن هایی آدم ها نداشت
وتنها قلم جراحی اش را
میان انگشتان چامسکی و
رولان بارت
به عاریه گذاشته بود
تابا چکش حراجی نظریه هایشان
منکوب مان کنند!
نه!
این جا جهان سوم است
و مولف
عمری جاودان دارد؟!
و تا تمامی خوانندگانش را
راهی دوزخ ننماید
از پستوی سنت ها
بیرون نخواهد زد؟!
اورسلا!
دیشب
خواب کمال ال میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 291 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 8:12